دنیا بر اساس رابطه بنا شده است. این اصل، همزاد زیست اجتماعی انسان است به گونهای که میتوان گفت بدون "ارتباط" همیچ اتفاقی نمیافتد چه رسد به این که جامعهای ساخته شود. اجتماعی شکل گیرد که به ملت یا امت تبدیل شود. همه چیز به ارتباط گره خورده است. زبانِ این ارتباط هم "رسانه" است و نخِ تسبیح پیوستگی جامعه نیز هم. از همین روست که "علمِ رسانه" را "علمِ ارتباطات" نامیده اند و بدین وسیله به تدبیر امور ارتباطات بین الانسانی در جغرافیای جهانی میپردازند. این را هم میتوان اضافه کرد که حتی دیگر موجودات هم برای خود و متناسب با نیاز خویش، داری ظرفیتی در این زمینه هستند و پیامهای خود را به یکدیگر منتقل میکنند. پس میتوان گفت رسانه مثل هوا در همه هستی جاری است و زیستن بدون آن، نشدنی است. البته در گذر زمان هم رسانهها ساختار نو میکنند و شیوهها را تنوع میبخشند اما فلسفه وجودی شان همان است که بود؛ ارتباطات! دنیا دارد از این شاهراه برای توسعه خویش بهره میبرد. حتی قدرت میسازد و به اقتدار تبدیل میکند. این هم مسئلهای است که ما باید بدان توجه و اهتمام داشته باشیم. نظام ما نیز در پنجمین دهه حیات خود باید بیش از گذشته به این مهم عنایت داشته باشد. صاحبان تصمیم هم باید به این نتیجه رسیده باشند که ما نیازمند یک نظام رسانهای پویا و چابک هستیم که به جایگاه مرجعیت رسانهای برسد. آن هم در زمانهای که رسانههای رسمیاگر رسم رسانگی فروگذارند و در سیاستهای محدود حرکت کنند در شیب تند کاهش مخاطب میافتند و باز آن هم نه فقط برای مردم خودمان که برای دیگر جوامع نیز هم. نظامیکه برای همه موضوعات، مسئله خوانی و طرح برای پاسخ داشته باشد. واقعیت –با هزار تاسف- این است که رسانههای ما تا کنون چندان که باید نتوانسته اند نیاز نظام برای انتقال پیام را براورده کنند. ما علاوه بر لکنت حرفه ای، گاه دچار تک و پاتک نسبت به یکدیگر شده ایم و توان برخی از رسانههای ما، مصروف دفع بخشی دیگر شده است. یعنی دستِ چپ و راست ما، مدام به کار شستنِ یکدیگر بوده اند به جایی این که چشمها را بشویند و برای جور دیگر دیدن و بهتر دیدن آماده کنند! نتیجه هم شده است روزگار موجود که داریم با همه وجود، لمس میکنیم. روزگاری که نه فرهنگ ملی در آن امنیت دارد و نه حتی دین با همه ساختارها و قواعد و متون متقن اش. برای عبور از این روزگارِ پر چالش و گذر موفق از این پیچِ تاریخی، باید همه ظرفیتهای رسانهای را در نظامی، جامع، هم افزار کرد و با بهره گیری از توانهای متشتت، انرژیی متراکم به وجود آورد که توان پدافند نسبت به فرهنگ خودی و و حتی آفند به بیگانه را داشته باشد. این ضرورت، میطلبد تا نظام رسانهای ما، متناسب با فضای تازه و ظرفیتهای جدید، نوسازی شود. آن هم بر اساس حرفهای گری، صداقت تخصصی، اخلاق رسانهای و پاکیزه زبانی. با این رویکرد میتوان مخاطبان رفته را هم باز گرداند و با گستره دامن همراهی، به مرجعیت رسانهای رسید. چیزی که به شدت بدان نیاز داریم....
ب / شماره 4321 / شنبه 10 آبان ۱۳۹۹ / صفحه 3 /
http://archive.birjandemrooz.com/PDF/990810.pdf