ما انتقادناپذیرترین مردمانیم. همین ماها که پز نقد میدهیم، انتقاد از خودمان را به نسیه هم برنمیداریم. بماند که نقدانقد به جوابی دندانشکن، منتقد را از میدان بهدر میکنیم. اصلا هم لازم نیست صاحب قدرت و جایگاه باشیم. لازم نیست چهره معروفی باشیم که مردمان بشناسندمان. در وجود همه ما بتهایی است که شکستنش، انگار شیشه حیات ما را زیر پتک میگذارد. باور کنید همین ماهایی که خود را منتقد میدانیم و بالا تا پایین مسئولان را آباد میکنیم، به اندازه گلیم کوتاه خودمان، «انتقادناپذیرانی سختسر» هستیم که هیچ حرفی ولو حق، برخلاف نظرمان را تاب نمیآوریم. این را بهتجربه میگویم.
بارها هم آزمودهام. در همین فضای مجازی، حتی افرادی که نه پروفایل شناختهشدهای دارند، نه اسم مشخصی که دیگران بشناسندشان، دربرابر اولین نقد مثل دیوار روی سرت آوار میشوند. به کلامیکه توامان طعم زهر و سوزندگی آتش دارد. همین روزهای پیش بود که در یکی از این گروهها، خطاب به فردی که از مفهومیمقدس برای فردی جنایتکار چون ترامپ استفاده کرده بود و دست بلند کردنش را خواندن دعای... خوانده بود، نوشتم: «لطفا با مفاهیم مقدس، شوخی نفرمایید.» جوابش عجیب بود، خیلی عجیب. نوشت: «به عکسهای پروفایلت نگاه کن.» من میدانستم در پروفایلم عکس خاصی نیست اما یکدفعه شک کردم نکند کسی هک کرده و تصویر ناجور گذاشته باشد.
نگاه کردم، دیدم چیزی نیست و نوشتم اما جوابش خیلی خاص بود: «کت و شلوارت را نگاه کن؛ خیلیها نمیتوانند بخرند.» تعجب کردم. کت و شلوار من یک پارچه معمولی است و اگر بدلباس نباشم، بیشک خوشلباس هم نیستم، اما طرف خیلی انتقادپذیر نبود. برخی هم رسما توهین میکنند. خود را هم محق میدانند، به مسئولان هم توهین میکنند و اگر بگویی چرا توهین، فلش توهین را بهسوی خودت برمیگردانند؛ «خودمنتقدپندار»های هتاک.
شهرآرا / شماره 3251 / سهشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ / صفحه 16/ نگاه هشتم
https://shahraranews.ir/fa/publication/content/2222/33213