loading...

خبرنگار بهشت

اجتماع...فرهنگ...سیاست

بازدید : 655
پنجشنبه 30 مهر 1399 زمان : 2:37


قرار مان 1400 بود آقای معتمدیان. دل خوش کرده بودند مردم به طرح‌ها و برنامه‌ها و قول‌هایی که دادید و ما نوشتیم. به گفته‌های تان اعتماد کردیم و در مرحله قبل که حرف رفتن شما شد همه ایستادیم پای شما تا بمانید. هم مردم ایستادند و هم در اتفاقی نادر همه نحله‌های فکری و جریانات سیاسی با گرایش‌های متضاد کنار هم ایستادند و یک دل شدند و صدای واحد تا مرکز نشینان بشنوند و شما را در جایی که بودید نگه دارند. در توفیق نسبی شما هم همین‌ها خیلی موثر بودند و جمله را توقع این بود که تا آخر دوره بمانید و طرح‌های خود را به نتیجه برسانید اما دریغا که چنین نشد و بفرمای حضرات وزارت کشور، با پاشنه ورکشیده شما همراه شد تا در کمتر از چند ساعت، 500 کیلومتر فاصله را بپیمایید و از استانداری استان محروم خراسان جنوبی به کاخ استانداری استان برخوردار خراسان رضوی برسید. رفته اید، سفر به سلامت اما یادتان باشد قرار مان 1400 بود. وقتی که کارنامه عملی و عملیاتی تان هم نمره ثلث سوم خود را می‌گرفت و تمام و کمال عیار مشخص می‌شد. اما نماندید تا ببینیم از آنچه در فصل کاشت تدبیر کرده و به داشت آن توجه داشتید چه خواهیم برداشت در چند ماه آینده. نماندید، کفش‌های رو به رفتن تان از دلِ رو به رفت تان حکایت داشت و این شد که هم وزارت کشور را پسند آمد و هم شما را. مبارک تان باشد برج‌های سفید استانداری خراسان رضوی. خراسان جنوبی هم بی کلید دار نمی‌ماند و اگر به ظرفیت‌های بومی‌منطقه، توجه می‌کرد دولت، از همان اول استاندارانی می‌توانستیم داشته باشیم که بی قصد اقامت ده روزه، نماز خویش را تمام می‌خواندند اما باز هم دریغا که نه دولت‌ها را نگاه چنین است و نه اما و اگر‌هایی که برخی جریانات سیاسی در کار می‌کنند چنین فرصتی را برای ما فراهم کرد تا همچنان در حسرت استانداری بومی‌بسوزیم. دولت‌ها به مراد دل ما قلم بر کاغذ انتصاب نبردند اما ما به مراد دل دولت‌ها با استاندارانی که فرستادند رفتار کردیم و به خصلت جنوبی و کویری و گرم خویش با آنان به قاعده فرزندان سرزمین خویش رفتار کردیم و کم شان را زیاد شمردیم و همراهی حد اکثری خود با آنان را وظیفه‌‌‌ای کوچک برای خویش دانستیم تا استان مان، سر بلند کند. چنین هم شد. ما نسبت به بودجه و توجهی که دیدیم، موفق بودیم و این قبل از آنکه هنر دولتیان باشد، به استغنای طبع مردمان خودمان برمی‌گشت. با شما هم بر همین مدار بودیم و بلکه بالاتر، احساس و عاطفه مان را هم با شما تا مرحله برادری گره زدیم. به همین خاطر است وقتی شما این گره را باز کردید، بر دل مردمان این سامان، سنگین آمد والا هر آمدنی ا رفتنی است چنان که قبل از شما آمدگان رفتند و جای خود را به افراد تازه سپردند اما چون حکایت شما با دل و احساس مردم تحریر شده بود. قصه فرق می‌کرد و این چند کلمه را به قصد شکایت بر کاغذ آوردیم خطاب به مردی که شکر وجودش را داشتیم و با او همدل شده بودیم. زیاده عرضی نیست آقای معتمدیان!

ب / شماره 4314 / سه شنبه 29 مهر 1399 / صفحه 3 /

پیش از مصیبت قدردان عافیت باشیم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی