ما عاشق اهل بیتیم و سر بر آستان رسول خدا (ص) میساییم و باور داریم سر فرود آوردن در این آستان، سر، فراز کردن از همه بلندیهای جهان را به دنبال دارد. درست مثل سجده که نزدیک ترین حالت به خدای زمین و آسمان است. ما عاشق فرزندان رسول خدائیم که امتداد نبوت را با امامت، پی گرفتند تا صراط مستقیم، هرگز بی سراج منیر و مصباح هدایت نماند. ما در مکتب امام مجتبی(ع) به درس آموزی حقیقت، مفتخریم که گاه در جنگ، رخ مینماید و گاه در صلح.ما "زندگی آموزان" عصمتیم و این را به صدای بلند اعلام میکنیم و باید که به رفتارِ- حتی قیام و قعود و سکنات و اشارت- روشن هم نشان دهیم. به گونهای که هرکس ما را دید، بداند که با "زندگی آموخته " این مکتب، رو به رو شده است. ایمان هم جز این معنایی ندارد که نیت دل را و اقرار زبان را با عمل به ارکان، تحققی عملی بخشیم. این ماموریت همیشگی ماست که زیستی چنین مومنانه در پیش گیریم چرا که خداوند به لطف و کرامت، برای ما تکلیفی این گونه بشکوه نوشته است. هندسه رفتاری ما با خاندان عصمت، چون تشنه با کاریز و جست و جوگر نور با خورشید و تن با جان است اما در میان این آفتابهایی که همه دلیل یکدیگرند، با حضرتِ شمس الشموس(ع) رابطه از نوع خاص تر است چه بر جغرافیایی نماز میخوانیم که نزدیک ترین مکان به حرم حضرت سلطان است. در دیاری زندگی میکنیم که پرچم، به نام حضرت ایشان به اهتزاز در میآید. در خراسانی، شب و روز را به هم گره میزنیم که خورشیدش به سلام ایشان تبرک مییابد و ما، در هر کجای مشهد، خراسان بزرگ و حتی ایران عزیز باشیم خود را آفتاب نشین حضرت ایشان میدانیم و به میزبانی میهمانان آقا برمیخیزیم. به ویژه این روزها که مردمان در ماتمِ یتیمی، چشم به باران دارند و دل شان پر از داغی است که در باغ زندگی افتاده است. سوگوارند و شانههایی میجویند که سر بر آن بگذارند اما دریغا که ویروس نحس کرونا، این فرصت را از ما گرفته است. دریغا که باید سر بر زانوی تنهایی، این غم را بگرییم. دریغا حسرتی که برای سوگواری جمعی بر دل مینشیند. دریغا درد، دریغا تنهایی، دریغا غربت. با همه این اما، ما عزادار یم. عزادار پدری که بر دامن مهرش قد کشیده ایم. پدری که رابطه "ابوت" او را پیامبر اعظم در حق ما تحریر فرموده است در سخنی حدیث و همیشه تازه خطاب به مولا علی که ؛ من و تو پدر این امت هستیم و امام رضا(ع) نیز ادامه امام علی است و پدر ما. او این نسبت را به کمال رسانده و همواره دست ما را گرفته است اما ما هم آیا فرزندان خوبی بوده ایم؟ فرزندانی که قرابت جغرافیایی را به خویشاوندی وثیق معنوی و فرهنگی و رفتاری تبدیل کند و "حقِ میراث" داشته باشد؟ سخن که به این جا میرسد، من بر سر ایمان خویش میلرزم زیرا ما وقتی میتوانیم از این "بنوت و ابوت"، صاحبِ بهرهای در خور و سفره نشین میراث امام باشیم که به گناهان بزرگ، رابطه فرزندی را قطع نکرده باشیم و با کشتن ایمان خویش، در شمار محرومان از ارث قرار نگیریم. به هر حال، قانون ارث اسلام در" تَرَکِ معنوی" هم قابل تعریف است و طبقات ارث نیز هم. پس اگر میخواهیم از امام رضا ارث ببریم باید رفتاری داشته باشیم که رابطه فرزندی را تعریفی شایسته باشد. این هم یعنی چنان زندگی کنیم که ایشان، حدیث به حدیث، طراحی فرموده اند. زیستی در هندسه امامت است که ما را در شمار میراث بران امام قرار میدهد. امام، انیس نفوس است و ما باید برای نفوس محترم حرمت قائل باشیم. امام، دست گره گشا دارد، ما را هم باید رسمیچنین باشد. امام پناه مردم است ما هم باید تا میتوانیم سایه بر سر مردم باشیم. امام راه را برای مردم باز میکند ما هم به اندازه خود باید بن بست شکن باشیم. ژنِ خوب امام باید در رفتار نیکوی ما تبلوری ماندگار داشته باشد تا بتوانیم در شمار میراث داران حضرتش قرار بگیریم که در نظام وراثت، محاسبات دقیق است....
تابناک رضوی / کد خبر: ۹۰۹۸۱۳ / شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹ / ساعت: ۱۱:۴۵
http://www.tabnakrazavi.ir/fa/news/909813